:)))

دیوانه چه می دانی :)

۴ مطلب در آذر ۱۳۹۵ ثبت شده است

چه بلایی سر دنیامون داریم میاریم؟

ما وبلاگیا چه اونایی که تازه اومدن،چه کسایی مث من.

خودمو میگم؛تو اینستا و کانال حس می کنم کسی حوصله ی کسیو نداره و بقط میخوان که خودشون رو سرخوش نشون بدن و بگن وای خدا چقد همه چی خوبه،من از این حالت خسته شدم.

از اینکه کلی مخاطب تلگرامی داشته باشی که نتونی با یه کدومشون حرف بزنی.

اینکه تو فضاهای دیگه پا بذاره تو حریممون به خودی خود خسته امون کرده به خدا

اینکه دونه دونه داریم بلاگرامونو از دست میدیم سخته حتی اگه تازه وارد باشی

ولی اینکه ملت تو بلاگ که میگیم خلوته و از شر خیلیا راحتیم هم راحتمون نذارن سخت تره.

بعد چن وقت آنلاین شدم جدیدترین ستاره برای22جان بود که نمیدونم میشناسید یا نه ولی با خوندنش خونم به جوش اومد.

22کسیه که واقعا از اینکه دنبالش میکنم خوشحالم و با لذت میخونمش

کاشکی بخاطر منی که این همه وبلاگت و نویسنده اش رو دوست دارم نری.


این حرف ها رو قطعا از روی احساساتم نوشتم و نه از روی چاپلوسی!



خدای مهربونم به همه ی ما آدما آرامش و انسانیت عطا کن.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

‌وینتر کارش از کامینگ گذشته،سرده لامصب :)

خدایا حالا که برف باریده یه جان اسنویی،رابرت استارکی شاهزاده ای پرنسسی نصیبمون کن :دی

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

عنوان؟O_o

در حاشیه ی کنسلی آزمون قلم چی:


ظهر:

با یه نگاه غمگینی که عمق بدبختی را نشان میدهد:خدایا تو رو خدا کنسل شه، این هفته هم مدرسه ها تعطیل شه:دی

مامان تو هم دعا کن(دعای مادر از قدیم معروفه:)) خدایا نذر می کنم اگه تعطیل شدیم بابام یه جز قرآن بخونه.

بابام: 🔫😐 

شب که بابام اومد:

من:بابا زودتر نذرتو ادا کن،قرآن بخون؛آزمون فردا کنسل شده :))

 هیچی دیگه خواستم از همین تریبون به دوستان خبر بدم :)

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

آذرِ برفی

سلام :)

اول بگم که دیدین برف چه دلبرطور میباره؟آخه خدا کاش می شد ماچت کنم🙈کلی شکرت.

چقد آخه خوبه برف،سرده داریم یخ می زنیم ولی بازم شکر.

ولی من ناراحت آدماییم که تو این سرما کاپشن ندارن،پتو ندارن،بخاری و... ندارن،خونه ندارن،خدا جونم هواشونو بیشتر داشته باش لطفا:))

میشه هوای منم بیشتر داشته باشی خدای عزیزم؟ :)

زمستون داره با کیسه ی خاطراتش نزدیک میشن،آدمای زمستونی هم،می ترسم کم بیارم.

خدا جونم میشه هوای دل آدما بهاری باشه با شکوفه های خوشگلش؟

میشه این غم گاهی پررنگ نشسته روی بیان آب شه با این برفا؟ :)

خدایا مرسی که مواظب همه هستی:)




دیروز انشا داشتیم؛موضوع حسادت بود.

دبیرمون گفتش که حسادت از شیطانه،هر موقع حسادت کردید بگید اعوذ بالله من الشیطان الرحیم

بعد راضیه رفت انشاشو بخونه،خط اولو که خوند دبیرمون گفت آفرین تشبیهاتش قشنگ بود و از این حرفا

میترا:اعوذ بالله من الشیطان الرحیم 

خیلی بامزه بود حرکتش😂


بعدش امتحان آمادگی داشتیم من بعد دو سال خواستم تقلب کنما

یه کاغذ کوچولووو برداشتم یه کلمه از دوستم خواستم برسونه و رسوند همون موقع یه نکبت از اینا که میگن وااااااای تقلــب،دارن تقلب می کنن(جیغ و داد و فلان) دیده منو

بعد گفتم بنظرتون نمازمو بخونم یا سرویس میاد؟

اومد کنارم گفت مگه نماز امتحان نیس؟

+چطور؟

-تو وقتی کسی پیشت نیس،نمازتو نمیخونی؟تقلب می کنی تو نماز خوندن؟

چه فایده داره وقتی دزدی می کنی نماز بخونی،نمیخواد بخونی نمازتو(کاش بهش میگفتم گه نخور!تو چیکاره ی منی آخه؟خدای منی که تعیین تکلیف میکنی برا من؟اگه قرار بود با یه اشتباه نماز نخونیم تو تا الان شیطان پرست میشدی نقطه چین:\)

یادم نیس چی گفتم بهش:|



امروز برف بارید:))کلی ذومرگ شدم :)

یه ربع دم در واستادم که سرویس بیاد،نیومد برگشتم زنگ زدم ولی خب رفتیم بالاخره؛دیر کردنمون هم به خاطر یخ زد نو لغزندگی جاده ها و خیابونا بود؛بعد که رسیدیم تا بقیه بیان یکم برف بازی کردیم و بعد به غلط کردن افتادیم :دی یعنی عاشق خودمونم که کل کلاسمون اومده بود بقیه کلاسا یکی دو نفر:)

از دبیرای خانم ۱ نفر،آقایون سه نفر؛دبیر دینی فوق العاده مسئولیت پذیر و... داریم که طفلی ماشینش یخ زده با آژانس اومده از یه شهر دیگه :|

دبیر ورزشمون یه خانم فوق العاده باحاله :)دوسش دارم:)

بچه ها غر زدن که ما که زنگ زدیم به مدیر نگفت نیاین.

دبیرمون گفت آخه نقطه چینا کی برا پیچوندن مدرسه زنگ میزنه به مدیر؟ :دی

کلی هم نصیحتمون کرد که یعنی چی اومدین:)


بعد که بحث تقلب و امتحان شد گفت تقلب خوبه که،اصن انگیزه ی مدرسه اومدنه؛هیشکی نمیاد ده نمره تقلب کنه،شخص متقلب نتونسته اون بخش رو خوب بخونه یکی دو نمره تقلب میکنه:)

اینا طنز بود البته ولی دیدگاهش عالی بود.


بعد همون عنتر خانم برگشته میگه یکی نمازخون و محجبه و فلان و فلان بعد پزشکی قبول شده

یکی دیگه متقلب و بد حجاب اونم پزشکی قبول شده چیزی که از هم جدا شود میکنه اخلاقشونه دو ساعت رفته بود پا منبر؛یجوری حرف میزنه انگار شخصی که تقلب میکنه کافره :|

همه پوکر بودیم:|


خودم تقلب نمیکنم،اولین بارم بودا :| کشت مارو 


موقعی که داشتم با دوستم حرف می زدم گفتم وات د فاک؛گفت من این حرفای بی ادبی رو از شما یاد گرفتم،هی جلو بقیه میگم.

خب عزیزم تو خودت مستعدی،والا من از این حرفا جلو بقیه نمی زنم :|

خدایا پناه میبرم به تو از شر این آدمایی که فقط هم حرف خودشون درسته.




۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰