:)))

دیوانه چه می دانی :)

۲ مطلب در مرداد ۱۳۹۸ ثبت شده است

چقد زندگی عجیبه!

14تیر 98

چند ساعتی می شد که از جلسه ی کنکور اومده بودم، اینستاگرامم رو اکتیو کرده بودم و با دوستام چت می کردم. مامان اومد تو اتاقم. معلوم بود یه چیزی می خواد بگه.گفتم مامان جان ولش کن اصلا بحثشم نکن. برو طبقه پایین لطفا، در این باره هم حرفی نزن تو رو خدا.

گف:تو از کجا خبر داری؟ خواهرت بهت گفت؟

گفتم چیو میگفت؟ مگه نمیخوای در مورد کنکور صحبت کنی؟

گفت آها. نه یه چیز دیگه است. قضیه ی خواستگارته :)) خیلی وقته یه خواستگار داری که منتظر کنکورتن. سه ماهه منتظرن. 

+خوب اگه قضیه اینه که اصلا بحثشم نکن.

_نه خوب. در موردش فکر کن، بنده خداها منتظر موندن نمیشه بگیم نه. مطمئن باش اگه گزینه خوبی نبود اصلا به تو نمی گفتیم. پسره رو بابات میشناسه و میگه خیلی پسر خوبیه. تهران کار میکنه و...

 

من باز هم گفتم نه.

حالا یه حرفایی زده شد تو خونه و از این حرفا.خلاصه اینکه قرار شد 20 تیر بیان خونه ما.

 

 

20تیر98

لباس ماکسی زرشکی تنم کردم.می خواستم تو اتاقم بشینم که با ورودشون منم صدا زدن. پسره از اون چیزی که فکر می کردم بهتر بود. هر از گاهی که زیر چشمی نگاه می کردم میدیدم کلا داره نگام میکنه. 

رفتیم تو اتاق و قرار شد با هم حرف بزنیم.بماند که نصف تایم رو در سکوت گذروندیم.

خیلی یادم نیست چیا گفت و شنیدم ولی باعث شد که نظر من از باشه فکر می کنم به بله تغییر کنه :)

مرد زنگی بود آخه :)))

 

22تیر 98 

جواب مثبت دادیم.

 

 

28تیر98

"قاف آچما" داشتیم.

 

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

اگه سر شماست پس چرا همش تو زندگی ماست؟

چیزی که همیشه تعجب من رو واداشته دخالت بی حد و حصر آدما در زندگی بقیه و نظر دادن درباره اون هاست(در شرایطی که کسی نظرسنجی نکرده) و عجیب ترینش نظر دادن درباره ظاهر بقیه است. (به بهانه دوستی و صمیمیت)


در مواردی که کسی درباره ظاهر کسی حرف زده و نظراتی داده که جالب نبوده همیشه سعی کردم دفاع کنم اما متاسفانه درمورد خودم یا خندیدم/یا گفتم خودم متوجه ام/یا سکوت کردم که همه این ها تا موقع رسیدن به اتاقم دووم میاره و واکنش اصلی در خلوت اتفاق میوفته.


در یکی دو ساله اخیر به خاطر سبک زندگی کاملا غلطی که داشتم افزایش وزن قابل توجهی داشتم که با توجه به وجود داشتن آینه، ترازو، تغییر سایز و... مسلما خودم متوجهش بودم. مطمئن بودم که اینطوری نمیمونم برا همین برام مهم نبود خیلی.

اما قسمت های جالب ماجرا: (عکس العمل بقیه)

🔹️دیدار دوستانه بعد از چندماه: سللااام...وای سعیده چقد چاق شدی.

🔹️همکلاسیم بعد از پوشیدن لباس جدیدم: وای چقد تو رو بد نشون میده. هیچوقت نپوشش.

🔹️من: این دبیرمون همه اش سرکلاس با من حرف میزنه...

اون:آخه نه که تپلی، چشمش اول به تو میفته.

🔹️خانواده/دوستان/آشنایان: ورزش کن،لاغر شو، کمتر بخور، داری بشکه میشی، وای دستاتو ببینم چقد تپل شده، وای فلان، وای کوفت،...


حالا که بحثش شد یه خاطره ای بگم: یه بار یکی از همکلاسیام به دوستم گفت تو حتما دندوناتو ارتودنسی کن، خیلی ضایع است.

گفتم مگه دندوناش انتخاب خودش بوده که بخوای اینجوری حرف بزنی؟

گفت نه ولی چون دوستشم میگم که اصلاح کنه خوب.

اون یکی همکلاسیم گفت: نه بابا دندوناش خیلی ضایع نیست ابروهاش مهم تره.

گفتم دوست من همینجوری قشنگه.نمیدونم با این حرفاتون میخواین به کجا برسین.

گفتن بابا سعیده تو چرا انقد بی جنبه ای. ما چون دوستشیم خوبیشو میخوایم داریم میگیم. خودش چیزی نمیگه تو چرا اینجوری میکنی؟

دوستم با رنگ پریده: تو این اوضاع و احوال کنکور که حوصله هیچ چی رو ندارم ابرو و دندون مهمه؟

(دوستی خاله خرسه)


من تو خونه گفته بودم بعد کنکور لاغر میشم مطمئناً. رژیم نیستم ولی دوباره به صورت خودکار کم غذا شدم، هفته ای چند ساعت ورزش رو به زندگیم اضافه کردم و در این بیست و چند روز ۴کیلو کاهش وزن داشتم.

این اواخر که یکی میگه"قصد لاغر شدن نداری؟/رژیم بگیر" دوست دارم یه لگد بزنم بهش =)))) که خب اینجا یه سوالایی هم پیش میاد.

۱.به تو چه؟

۲.باید به تو گزارش بدم؟(هر نسبتی که باهام داری فرقی نداره :)

۳.آخه مگه نرماله کسی تو بیست روز ده_بیست کیلو لاغر شه؟

۴.بلدی دهنتو ببندی؟ :))))


 

تا الان هیچوقت نسبت به این حرف ها واکنشی نشون ندادم اما مثل اینکه نحوه ی استفاده از شعور یاد دادنیه. برا خیلیا از موقع تولد تا الآن آکبند مونده. خب من با توجه به تجاربم بهتون یاد میدم:

۱.هر موقع خواستی درمورد ظاهر کسی نظر بدی دهنتو ببند :)))

۲.هر موقع فکر کردی با گفتن همچین جملاتی دوست خوبی هستی و خوبی دوستت رو میخوای بدون که تو اصلا دوست نیستی که دوست خوب باعث میشه آدم خودش رو هرجوری که هست دوست داشته باشه. (نه اینکه بگم مثلا چاقی چیز خوبیه و این حرفا! نه ولی مطمئن باش اگه بخواد همون اطلاعات تو رو، خود طرف هم داره :)

۳.در مورد چاقی باید بگم که اگه فکر کردی هر کسی که چاقه زیاد میخوره یا هر کسی که لاغره کم میخوره باید بگم که خیر اصلا اینطور نیست. 

۴.اصلا نظر نده.

۵.اصلا نظر نده.

۶.اصلا نظر نده.

۷.سرت تو زندگی خودت باشه.

●اگه تونستی این مراحل رو رعایت کنی تبریک میگم! تقریبا نیمی از پله های باشعور شدن رو درنوردیدی.


موافقین ۱ مخالفین ۰