خواهرم و آقاشون رفتن سفر ترکیه تو این ناامنی :|

جیحون که خواهرزادم باشه پیش ماست.

تو این چند روزه چیزی نگفته از دلتنگی و خیلی هم بچه ی خوبی بوده اما یهو سر چیزای الکی زار میزنه

داشتم می گفتم ایرانسل یه زمانی اس می داد الان زنگ میزنه :|

جیحون:به تو زنگ میزنه؟

+آره:|

-بی ناموس!  :|||||

خواهرم که هم زن عموش باشه نگاش کرد،هنوز نگاهه چپ چپ نشده بود:||

+دیگه دوست ندارم.

زااااااار زد.:(

خواهرم نمیدونس چیکار کنه اصن:دی




از بچه ای که وقتی بهش میگی بگو ببخشید و جواب میده نمیتونم فکم درد می کنه چه انتظاری دارین؟ که بگه دلتنگم؟ :| مغرور لعنتی :|